کوه های غرورم از گناه رفتنت آب شده
تا قبل از سیل برگرد …
سیل که بیاید همه را با خود می برد
حتی خاطراتت را
ﭘﺎﯾﯿـــــــــﺰ !!...
ﺍﺑــــــﺮﻫﺎﯾﺖ ﺭﺍ ﺯﻭﺩﺗﺮ ﺑﻔﺮﺳﺖ ...
ﺷﺴﺘﻦ ﺍﯾﻦ
ﮔـــــــــﺮﺩ ﻏـ ـ ـ ـ ـﻢ ﺍﺯ ﺩﻟـــــــ ﻣـ ـ ـ ـ ـﻦ
ﭼﻨﺪ ﭘﺎﯾــﯿــﺰ
ﭼﻨﺪ ﺑــــــــــﺎﺭﺍﻥ
ﻣﯿﺨﻮﺍﻫﺪ ...
گاهی اوقات

![[عکس: 1373637271-sher%20khandan.jpg]](http://www.clip2ni.com/thumbs/http://dl.clip2ni.com/picss2012/kamel11/1373637271-sher%20khandan.jpg)
زخم ها ” خوب می شوند اما “ خوب شدن ” با “ مثل روز اول شدن ” خیلی فرق داره
. . .
کاش میشد مثل یک “ در ” به رفتن و آمدن آدمها عادت کنیم . . .
قصه عشقم را به بیگانگان نمی گویم ، چرا که
این کلاغ های غریب
بر کلاه حصیری مترسک نیز آشیانه می سازند
مرا که آزردی پس
آرام تر سکوت می کنم!
شاید صداي بي تفاوتي هايم آزارت دهد ...
ناگهان آمد و زد، آمد و کشت ،آمد و برد
او فقط آمده بود از دل ما رد بشود
همیشه جنگیدن با وحشی ترین گرگ ها را ترجیح می دهم به ساختن
با گله ای از گوسفندان احمق .
. . !!! بد یا خوب . . . من اینم
با توام....
عمریست تقلید شطرنج بازان فهیم را در میاورم
ناگاه فهمیدم اصلا حریفی در کار نیست
من مات بی حرکتی خود شده ام
آرام بگیر دلم …
تنگ نشو برایش …
مگر نشنیدی جمله ی آخرش را !
“چیزی بینمان نبوده
واژه هـــایم رنـــگ بــاران دارد…
وقتـــی از تـــو مــی نویســم،قلبــــم خیـــس دلتنـــگی اســــت…
وچشمــــانم طـــوفــــانی؛
چـــه زود بــا هــم بــودنمـــان خـــاطــره شد…
وکـــاش خـــاطـــره هــامـــان بــی رنــگ نشــونـــد….
میتــــرسم…
میترســم کســـی بــویِ تنـــت را بگیـــرد،
نغمـــــه دلـــت را بشنـــــود،
و تــــــو، خـــو بگیــــری بــه مانــدنــــش!
چــــه احســـاس ِ خــط خطـــی و مبــهمی ست،
ایــــن عاشقـــــانـــه های ِحســـــودیِ مـــن!
فقط هر روز بخند!!!
قلب من برای تپیدن نیاز به انگیزه دارد...
” ﺑﯽ ﺧﺪﺍﺣﺎﻓﻆ ”
ﮐﺴﯽ ﺭﺍ ﺗﺮﮎ ﻧﮑﻦ
ﻧﻤﯽ ﺩﺍﻧﯽ،
ﭼﻪ ﺩﺭﺩ ﺑﺪﯼ ﺍﺳﺖ…
ﭘﯿﺮ ﺷﺪﻥ ﺩﺭ ﺧﻢ ﮐﻮﭼﻪ ﻫﺎﯼ
ﺍﻧﺘﻈﺎﺭ…
سکوت و صبوریم را
به حساب ضعف و بی کسی ام نگذار !
دلم به چیز هایی پایبند است که تو یادت نمی آید
بی دعوت می آید
بی منت میماند
بی خبرنمیرود