بوی فراموشی گرفته ام ، رنگ تنهایی
دلشکستگی ، بغض و خاموشی چیزی نیست
گمانم تاریخ مصرفم گذشته است . . .
...نبض قلبــــــــــــم...
...در فراغت بیقراری میکند...
....و در هوای دیدنت عجیب لحظه شماری میکند...
بهترینم
ای دوست
یادگار دیروز
دل من سیر برایت تنگ است....
ای کاش هرگـــز ندیده بودم ات....
شاید اینگونه پشیمان از با تو بـــودن نبودم ....
تو تمام آرزوهای مرا به گـــورستان سرد دست هایت سپردی....
با تو هیچگاه به آرامش نـــخواهم رسید....
نیوتن اگر جاذبه را درست می فهمید
معشوقه اش از درخت متنفر نبود و در دفتر خاطراتش نمی نوشت:
اشک های من هم به زمین می افتاد اما تو سیب را ترجیح دادی....
ماهیها چقدر اشتباه می کنند.
قلاب، علامت کدامین سوال است که بدان پاسخ می دهند؟
آزمون زندگی ما پر از قلاب هاییست که وقتی اسیر طعمه اش می شویم تازه می فهمیم
ماهی ها چقدربی تقصیرند...!!
رفتی دلم شکستی این دل شکسته بهتر
پوسیده رشته عشق از هم گسسته بهتر
من انتقام دل را هرگز نگیرم از تو
این رفته راه نا حق در خون نشسته بهتر
در بزم باده نوشان ای غافل از دل من
بستی دو چشم و گفتم میخا نه بسته بهتر
چون لاله های خونین ریزد سرشکم امشب
بر گور عشق دیرین گل د سته د سته بهتر
آینه ایست گویا این چهره غمینم
تا راز دل ندانی در هم شکسته بهتر
فرسوده بند الفت به صد گره نیرزد
پیمان سست و بی جا ای گل نبسته بهتر
هر چه داشتم رو کردم...
اسیر نشد...
سیر شد...
چرایش را نمیدانم..
از که پنهان کنم این راز دل خسته ی خویش
از نسیمی که پیام آور توست
از بهاری که مرا رسوا ساخت
از خدایی که خودش می داند
عشق وحشی تر از آن است که پنهان ماند ...
بگذار دیوانه صدایم کنند بگذار بگویند مجنون
فرقی نمی کند
من تمام هویت خود را
از زمانی که اسمم را دیگر صدا نزدی
از یاد برده ام!!!
گیـــــرم تمـــــامِ ایـــــن ,
صفحـــــه را هـــــم عاشقانـــــه نوشتـــــم ...
از ایـــــن ستـــــون تـــــا آن ستـــــون ...
هیـــــــچ فرجـــــی نخواهـــــد شـــــد ...
وقتیکـــــه " دلـــــت " برایـــــم ,
" تنـــــگ " نمی شـــــود ..................!
هـَمــه بـدهے هایـــَم را هــَم کـِـه صــآفــ کـُـنـم
بــه ” دل خــود ” مــدیـون مےمــآنم…
بــرای تمـام
“دلــم مےخواســـت” هاے
بے جواب مــانـده اش !