چشمهاااایش
نه دریایی بود
نه طوفانی
نه تلاطمی...
ولی چه غرق شدن خوشی...
چشمهااایش
مرا به اعماق همه ی رویا ها برد....
چشمهاااایش
نه غربتی بود
نه سرزمین نا آشنایی
نه بی کرانه ای
ولی چه آوارگی دلنشینی
چشمهایش مرا از تمام عالم دور کرد
چشمهااااایش...
نه عاقدی بود
نه امضایی بر کاغذی
نه قردادی
ولی چه تعهد شیرینی
چشمهایش مرا به تمام عالم حرام کرد
((هوگر))
نظرات شما عزیزان: